جدول جو
جدول جو

معنی روبارو شدن - جستجوی لغت در جدول جو

روبارو شدن
(تَ فُ بُ دَ)
رجوع به روباروی شدن و روبرو شدن شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از روارو زدن
تصویر روارو زدن
فریاد برو برو برآوردن، برای مثال وقت بیاید که روارو زنند / سکۀ ما بر درمی نو زنند (نظامی۱ - ۶۲)
فرهنگ فارسی عمید
(تَ دِ شُ دَ)
مواجه شدن. مقابل شدن. محاذی یکدیگر واقع گشتن، بهم رسیدن. نزدیک یکدیگر آمدن: دو لشکر بهم روبرو شدند. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(تَ کَ دَ)
رجوع به روباروی کردن و روبرو کردن شود
لغت نامه دهخدا
(تَ کَ دَ)
آماده و متوجه سفر شدن. (آنندراج). آغاز سفر و حرکت کردن، راست آمدن کار. (ناظم الاطباء). سر و سامان یافتن کار، بازگشتن از رفتار نادرست و خلاف. از کارهای ناصواب بازایستادن و در راه صلاح و رستگاری درآمدن
لغت نامه دهخدا
(تَ گَ تَ)
کنایه از ضعیف و ناتوان گشتن. قدرت و شجاعت را از دست دادن. خائف و مرعوب شدن:
شیر در بادیۀ عشق تو روباه شود
آه از این راه که در وی خطری نیست که نیست.
حافظ.
، انکسار و عجز نمودن
لغت نامه دهخدا
(تَ کَ / کِدَ)
مقابله. مواجهه. برابر شدن. مقابل شدن. مواجه شدن:
با کدامین رو نمیدانم سلیم !
میشود آیینه روباروی او.
محمدقلی سلیم (از آنندراج).
مقابله، روباروی شدن. (منتهی الارب). و رجوع به روبرو و روباروی و روباروی کردن شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از روبراه شدن
تصویر روبراه شدن
آماده شدن مهیا گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روباروی شدن
تصویر روباروی شدن
برابر شدن، مواجه شدن، مقابله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روارو زدن
تصویر روارو زدن
((~. زَ دَ))
فریاد زدن، فریاد برو برو زدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از روبرو شدن
تصویر روبرو شدن
لوجهٍ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از روبرو شدن
تصویر روبرو شدن
Confront
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از روبرو شدن
تصویر روبرو شدن
confronter
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از روبرو شدن
تصویر روبرو شدن
стикатися
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از روبرو شدن
تصویر روبرو شدن
เผชิญหน้า
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از روبرو شدن
تصویر روبرو شدن
столкнуться
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از روبرو شدن
تصویر روبرو شدن
konfrontieren
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از روبرو شدن
تصویر روبرو شدن
روبرو ہونا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از روبرو شدن
تصویر روبرو شدن
মুখোমুখি হওয়া
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از روبرو شدن
تصویر روبرو شدن
karşılaşmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از روبرو شدن
تصویر روبرو شدن
kukutana
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از روبرو شدن
تصویر روبرو شدن
skonfrontować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از روبرو شدن
تصویر روبرو شدن
직면하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از روبرو شدن
تصویر روبرو شدن
対決する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از روبرو شدن
تصویر روبرو شدن
menghadapi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از روبرو شدن
تصویر روبرو شدن
सामना करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از روبرو شدن
تصویر روبرو شدن
confronteren
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از روبرو شدن
تصویر روبرو شدن
confrontar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از روبرو شدن
تصویر روبرو شدن
confrontare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از روبرو شدن
تصویر روبرو شدن
confrontar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از روبرو شدن
تصویر روبرو شدن
面对
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از روبرو شدن
تصویر روبرو شدن
להתמודד
دیکشنری فارسی به عبری